SirAsad [official] Blog

You Will read Technical And Non-Technical Subjects

SirAsad [official] Blog

You Will read Technical And Non-Technical Subjects

بزرگترین آزمایش تاریخ علم آغاز شد

بزرگترین آزمایش تاریخ علم آغاز شد


از ساعتی پیش،‌بزرگترین آزمایش علمی تاریخ بشر در مرز فرانسه و سوییس آغاز شد.ساعت 12 ظهر به وقت ایران، ‌اتاق کنترل شتاب دهنده حلقوی سرن به نام LHC‌ که میزبان مدیران سالهای دور و نزدیک این مجموعه،‌ دانشمندان و خبرنگاران بود ،‌با توضیحات کوتاه مدیر فعلی سرن،‌کار خود را آغاز کرد.


وی در سخنان کوتاه خود این روز را روز بزرگی برای سرن و شتاب دهنده LHC‌ خواند. شتاب دهنده ای که با مشارکت بیش از 50 کشور جهان – از جمله ایران – و فعالیت شبانه روزی چند هزار دانشمند در مدت 10 سال ساخته شده است. این شتاب دهنده به شکل دایره ای غول ژیکر در زیر زمین و زیر خاک کشورهای فرانسه و سوییس می گذرد و دایره ای به محیط 27 کیلومتر را شکل می دهد.

پس از صحبتهای ابتدایی ،‌اولین باریکه پروتون وارد این شتاب دهنده شد و مراحل اول تنظیم مسیر را سپری کرد.در این آزمایش که از آن به آزمایش مهبانگ نام می برند،‌ قرار است دو پروتون با سرعت قریب به سرعت نور با هم برخورد کنند.

فیزیکدانان ذرات معتقدند در این آزمایش می توانند شرایط اولیه شکل گیری عالم بر مبنای نظریه مهبانگ را شبیه سازی کنند. آنها امیدوارند در این چند میلیونیوم ثانیه،‌اتحاد نیروهای اصلی ، ‌ابعاد اضافی عالم ، ‌ماده تاریک، ‌ضد ماده و همینطور بسیاری از ذرات بنیادی ابتدایی را آشکار کنند.

بسیاری از محققان امیدوارند با انجام این آزمایش و تکرار آن در ماه‌ها و سالهای آینده به شرایط اولیه کیهان دست یابند. همچنین با بررسی ذرات بنیادی بتوانند به ذره بنیادی که عامل به وجود آمدن جرم در مواد می شود دست پیدا کنند.

این پرو‍‍ژه با هزینه ای بیش از 8 میلیارد یورو آغاز شده است و مهندسان پیچیدگی آن را بسیار بیش از پیچیدگی ماموریت سفر انسان به ماه می دانند.

تا این لحظه همه مراحل آزمایش مطابق برنامه از پیش تعیین شده به پیش رفته است.



منبع : جام جم آنلاین

نظرات 2 + ارسال نظر
محمود بجانی دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:44 ق.ظ

با سلام
منو ببخشید که فارسی می نویسم -
برادر عزیز من جناب صفری - خیلی جالبه که آدم بادغدغه ای هستید و در دنیا اگر تمام آدمها مثل شما با دغدغه باشند آنوقت همه کار می کنند و دنیایی متفاوت از آنچه داریم خواهیم داشت .
خوب راستش به این دو بیت شعر توجه کن - هر چند می دونم به شعر اعتقاد نداری
مور ضعیف و ناتوان چون شکل یزدانی کشد
بیشک به شکل مورچه با شاخ حیوانی کشد
مغز شبان هم نقشه موسی ابن عمرانی کشد
در ذهن مانی گر فتد او صورت مانی کشد
منظور اینه که یک مورچه تصوری که از خدا دارد یک مورچه خیلی بزرگ که شاید یک تن وزن دارد و دارای شاخکهای بلندی در حدود دهها متر است ...
اکثر ما هم تصوری که داریم شبیه این است خدا را تنها در مقیاس بزرگتر از خود می دانیم و عدالت و علم و ... او را مثل عدالت و علم و ... خود تصور می کنیم غافل از آنکه هر چیزی که در تصور ما بگنجد آن خدا نیست بلکه محدود شده ذهن ماست! و توهم خداست ...
خوب با این حساب عدالت خدا اقتضا نمی کند که همه در رنج باشند یا همه در رفاه باشند رنج و رفاه زاییده عملکرد بشر دارای اختیار است و البته همه زیر سیطره خداست ! روزی همه چیز معلوم خواهد شد .
چه کارخانه دار و چه کارگر کارخانه او هیچکدام فی نفسه لازمه عدالت خدا نیست عدالت خدا آن هر دو را به وجود آورده است و گفته است که :
اگر مدیریت داشتید و عرضه داشتید می توانید از منابع به صورت بهینه استفاده کنید و اگرنه روز به روز از هر نظر عقب خواهید رفت - این را خدا در قالب عقل در نهاد انسان نهاده است .
نه کاپیتالیسم و نه سوسیالیزم و نه اسلام از نوع شیعی یا وهابی جوابگوی یک زندگی انسانی نیست همه اینها یک نوع خاصی است که در برخی پارامترها اختلاف دارند البته واقعیت این است که غرب یک قدم از مسلمانان و شرق به معنی زندگی و فلاح نزدیکتر است ولی هنوز به فلاح نرسیده است
زیرا اگر در روی زمین یک نفر گرسنه شب سر بر زمین بگذارید کجای این شد فلاح! ؟
تعبیری است در قرآن که : و هو معکم اینما کنتم
یعنی خدا در هر جا با شماست! خوب یعنی ذات شما یک برداری دارد که می گوید چی به چی است . اگر خودش را نفریبد می تواند بداند که خوب و بد و عدالت و ظلم چیست؟
واقعیت این است که عدالتی که انسانها تعریف می کنند هیچکدام با هم سازگار نیست
وقتی شمای صفری در رفاه باشید می گویید : عجب دنیای زیبایی و وقتی من بجانی در رنج باشم می گویم عجب دنیای ظالمانه ای! پس موقیعتها باعث می شود تعاریف فرق کند ولذا یک چیز لایتغیر در عالم هست و آن خداست و غیر از آن همه چیز نسبی است
و خدا هم آن نیست که ما تصور می کنیم در همین خبری که شما گذاشته اید در مورد ال اچ سی - فیزیکدانان از عبارت پاد ماده استفاده می کنند خوب واقعا پاد ماده چیست ! یعنی آنچه که ماده نیست و وجودش از نوع ما نیست بیش از این چه می توان گفت ؟ هیچ چیز -

با سلا م و چوخلی تشکر سیزین بو گوزل نظر اوچون

خوب من تقریبا از گفته های شما تقریبا این طوری در یافتم که شما می خواستین بحث جبر و اختیار رو بیان نمایید و اشاره به این کنید مسائله مادی انسان بر روی اختیار بنا نهاده شده است و هر کس آزادی عمل دارد که فقیر شود یا غنی , خوب من این رو قبول میکنم . ولی سوال من در مورد جبر بود , مثلا کسی که فلج مادر زادی است , این چه گناهی دارد که فلج شده است ؟ آیا او خود خواسته که فلج بشه ؟ چرا در اینجا جبر ذاتی حاکمه ؟ شاید شما بگین که این آدم در آن دنیا هیچ امتحانی پست نخواهدداد ؟ اگر اینگونه باشد , چرا اصلا خدا این شخص را آفریده ؟ اصلا یک سوال اساسی دارم , ان هم این است که معیار انتخاب برای خدا چیست ؟ مثلا شخصی پیامبر می شود ؟ خوب معلومه که خود خداوند الطافی به اون شخص داشته که اون تونسته پیامبر بشه و چرا این الطاف پیامبری برای بقیه نیست ؟

و....

البته فکر نکنم این بحث به جایی برسد . ولی با این حال متشکرم از شما ...

در مورد شعرم , درست اشاره داشتین , من خیلی روحیاتم با شعر سازگاری نداره , چون کار یه نفر مثل ابو علی سینا را به سهراب سپهری و نیمایوشیج و امسال الهم با ارزشتر میدانم .

یاشیاسیز

محمود بجانی پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:51 ق.ظ

با سلام خدمت دوست عزیزم جناب صفری
حال که مطلب به اینجا رسید یک چیزی بگویم و آن اینکه من فکر می کنم اصولا در تاریخ ایران و اسلام و ترک دروغهای بزرگی به خورد ما داده شده است رک و راست بگویم که بنده در حال حاضر خود را یک ترک شیعه ایرانی نمی دانم
بلکه یک نفری می دانم که به قرآن معتقدم زیرا آن را می فهمم و تسلیم خداوندم و زبانی که صحبت می کنم ترکی است .
راجع به پیامبر ان آنقدر مساله عجیب است که حتم دارم باور نخواهید کرد و مرا احتمالا به گمراهی متهم خواهید کرد ولی آنچه مسلم است این است که پیامبر آن انسانی که برای ما ترسیم کرده اند نبوده است این را از روی قرآن می فهمیم
پیامبر یک انسان عدای بود که درست عمل می کرد و البته برخی مواقع به حکم انسان بودن اشتباه می کرد که خداوند در قرآنش بدان اشاره کرده و او را مورد بازخواست قرار داده است
راجع به ابوعلی سینا یا مولانا یا صفویه یا هر عنصر دیگری در تاریخ ایران مساله بدتر از این است هیچکدام از اینها واقعیت ندارد اگر ما ملت متمدنی بودیم پس کجا رفت آن تمدن؟
ما مهاجرانی هستیم که از گوشه های مختلف وارد ایران شده ایم و هنوز یک شهرنشین به معنی اروپایی آن نیستیم و فاصله ها داریم .
جناب صفری فکر می کنم همه ایرانیان حال حاضر پدرانشان بیابانگرد بوده اند و دارای هیچ تمدنی نبوده اند . البته شاید این امر برای برخی غیر قابل قبول باشد لذا آموزه های ما از خداوند تحت تاثیر این دروغها قرار گرفته - آموزه های ما از دین - انسانیت - فکر - انسان تحت تاثیر این دروغها بوده و تقریبا زیربنای فکری ما در اساس دارای مشکل است

راستش راجع به موسیقی باید بگویم که خیلی به موسیقی بدون کلام گوش می دهم آن هم از نوع آذربایجانی با ژاپنی یا آمریکای لاتین - ولی خوب موسیقی تنها یک مسکن است و نه بیشتر در کنار سایر هنر ها . این هنرها تنها باید ضمختی قوانین ریاضی طبیعت را برای ما سهل و قابل تحمل نماید نه اینکه مکتب بسازد و انسانها را به بیراهه برد .
راه انسانها در نهایت به خدا ختم می شود و خوب خدا در یک جایی نایستاده که برویم آنجا ! با آن ایمانی که عرض کردم می توان فهمید که خدا آفریننده همه ماست! و راه ما به او ختم می شود و برای رسیدن به او تنها درونمان پاک باشد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد